کار جنون ما به تماشا کشیده است!

مرا هزار امید ست و هر هزار تویی…

کار جنون ما به تماشا کشیده است!

مرا هزار امید ست و هر هزار تویی…

کار جنون ما به تماشا کشیده است!

بسم الله…

تنها به شوق کرببلا می کشم نفس
دنیای بی حسین به دردم نمی خورد…

علی رغم دلخواهم باید بریم تبلیغ! اونم یه جایی که تا پارسال نت ایرانسل هم ب زور جواب میداد!روستایی در شمال کشور!  من مشهد میخام خب:(

تو پستای پایینی گفتم دوستدارم سحر ها در فضای آزاد با مفاتیحم باشم…
بگذریم…!

+این روزها عجیب "محمدهادی",پسرم,فکرم رو مشغول کرده


+احساس می کنم حال الانم بیشتر شبیه سوخته هاست به همین دلیل شدم "mahroogh"


+بلاگفا درست هم بشه اینجا رو تعطیل نمی کنم




۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ خرداد ۹۴ ، ۱۶:۱۰
mahroogh

این یه ماه اخیر خیلی امتحان های سختی برای زندگی ما رخ داد,که واقعا کمر من رو می شکست…دایم ذکرم این بود که یه وقت دهانم باز نشه به گله…


اینجورمواقع هم که فقط گریه آرومت میکنه,شاید بیشترگریه ی امسالم رو تو این یه ماه کرده باشم…

ولی الحمدلله گذشت,نمیگم سربلند بودم چون واقعا یه جاهایی که کم می آوردم غر میزدم اما شاید این امتحان رو با حواس جمعی بهتری گذروندم!

خدا دیشب جواب صبرم رو داد اونم دقیقا باچیزایی که ازش امتحان گرفت!
حجره(همسرم) شاید اینهارو نتیجه امتحان مون نمیدونست,اما من فقط لبخندزدم بادیدن جواب یه صبر نصف و نیمه!

+قبل محرم پارسال یکی ازاقوام درحق مون بدی کرد در حدیکه نزدیک بود کارمون به جدایی بکشه,من هم اصلا نبخشیدم و حلالش نکردم,اربعین پارسال زنگ زد برای حلالیت ,میخاست بره کربلا,اول که جواب ندادم دفعا دوم هم خیلی سرد برخورد کردم…

چندوقت بعد جریان رو به استادم گفتم,ایشون فقط یه جمله بهم گفتن که:پس دیگه نگو " انی سلم لمن سالمک " …
واقعا جاخوردم ,حجابهای ذهنم کم کم رفت کنار و فهمیدم چرااربعین,کربلا رام ندادن!

حالا هم یه نفر خیلی بد دلم رو شکسته و بهم تهمت بدی زده…
میدونم اینم یه امتحانه,سخته گذشتن,اما این روزا مدام باخودم کلنجار میرم  تا بگذرم… امتحانه…میدونم!
+یه چندروز قبل ازماه مبارک حرفم ب خدااین بود که نکنه مثه اربعین,کربلا دعوتم نکردن,توهم مهمونی رام ندی!

آخه خدا من همیشه جامونده ام!

حالا نمیدونم رام دادن یا نه!

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۴ ، ۱۲:۲۶
mahroogh

اصلا دوست ندارم ماه شعبان تموم بشه,آخه تک تک شبای ماه رمضان به نظرم امتحانه…شرط قبولی امتحانم حواس جمعی رجب و شعبان رو میطلبه که من کلا رفوزه ام!شبای ماه رمضون خونه مامانم عالی بود…حیاط خونه پدری و نسیم خنک سحرماه مبارک واقعا مستت می کرد! 


اما حالا تو یه خونه آپارتمانی …

ماه رمضان علاوه براینکه امتحانه ,یه آمادگی برای ماه محرم و اربعینه…
من واقعا می ترسم ازرسیدن ماه مبارک!
اما دل خوش به رحمانیت خدا شروع می کنم این شهرالله اکبر رو!
+دارم یاد می گیرم سکوت و شنیدن صداهای خاموش رو…
+نگاه خودشه که الان یه آرامش نسبی دارم
+السلام علیک یا شهر الله







۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۴۶
mahroogh

سلام

بعد چندسال وب نویسی در فصای بلاگفا واقعا نفس گیره اینجا پست گذاشتن!

من khati بلاگفا هستم,وmahroogh بلاگ

بسم الله…

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۰۸
mahroogh